فقه جلسه (48)

   درس خارج فقه حضرت آيت اللَّه هاشمى شاهرودى - جلسه 48 - يكشنبه 26/11/1393

 

   بسم اللَّه الرحمن الرحيم

مرحوم سيدرحمه الله مى‏فرمايد (الثالث هل الشرط فى الإجزاء إدراك خصوص المشعر سواء أدرك الوقوف بعرفات أيضا أو لا أو يكفى إدراك أحد الموقفين فلو لم يدرك المشعر لكن أدرك الوقوف بعرفات معتقا كفى قولان الأحوط الأول كما أن الأحوط اعتبار إدراك الاختيارى من المشعر فلا يكفى‏إدراك الاضطرارى منه بل الأحوط اعتبار إدراك كلا الموقفين و إن كان يكفى‏الانعتاق قبل المشعر لكن إذا كان مسبوقا بإدراك عرفات أيضا و لو مملوكا) 1(العروة الوثقى للسيد اليزدى)؛ ج2، ص425.

امر سوم اين است كه در اجزاء حج عبد چنانچه قبل از مشعر عتق شود آيا ادراك مشعر لازم است و يا ادراك احدالموقفين كافى است كه اگر توانست عرفات را درك كند ولى نتوانست مشعر را درك كند باز هم مجزى باشد يا نه؟ و آيا لازم است وقوف اختيارى مشعر را درك كند يا اضطرارى آن هم كافى است ؟

مرحوم سيدرحمه الله از هر دو جهت احتياط كرده است يعنى هم از نظر اين كه خصوص مشعر را بايد درك كند تا از حجة الاسلام مجزى باشد مى‏فرمايد )الأحوط الأول( يعنى احوط قول اول است كه ظاهر شرايع هم همين است كه فرموده است بايد مشعر را درك كند و اگر مشعر را درك نكند و فقط عرفات را درك كند مجزى نيست و هم از نظر وقوف اختيارى بايد اختيارى مشعر را درك كند و درك وقوف اضطرارى آن كافى نيست و مرحوم سيدرحمه الله بعد از بيان آن دو احتياط مى‏فرمايد )بل الأحوط اعتبار إدراك كلا الموقفين و إن كان يكفى‏الانعتاق قبل المشعر لكن إذا كان مسبوقا بإدراك عرفات أيضا و لو مملوكا( يعنى احتياط بالاترى را مى‏فرمايد كه احوط اين است كه هر دو موقف را درك كند به اين معنا كه موقف اختيارى عرفات را هم درك كند ولو اين كه مملوكا درك كرده باشد تا مجزى از حجة الاسلامش شود.

منشا اين اختلاف اين است كه اگر ما باشيم و روايت شهاب كه در آن آمده است كه عبد عشيه عرفات - يعنى شام عرفات - آزاد شده است و امام‏عليه السلام در جواب فرموده است )يجزى عن العبد حجة الاسلام( قدر متيقن اين روايت همان احتياط اخير مرحوم سيدرحمه الله است چون كسى كه شام عرفات آزاد بشود قهرا مشعر را درك مى‏كند و فرض متعارفش هم اين است كه اختيارى مشعر را درك مى‏كند و سوال سائل هم ناظر به ناحيه حريت بوده است نه عجز از ادراك و از آنجا كه در روايت تعبير به )يجزى( آمده است ظاهرش آن است كه عبد هم به حج مشغول بوده است يعنى محرم گرديده است نه اين كه از زمان حضورش در عرفات درصدد احرام بستن است پس قدر متيقن آن است كه عرفات را مملوكا درك كرده است و در اينجا از عجز سؤال نشده است پس ما باشيم و اين روايت قدر متيقن مفاد آن همين احتياط در احتياط مرحوم سيدرحمه الله است كه بايد عرفات را هم درك كند ولو مملوكا و اختيارى مشعر هم درك كند و اين روايت بيش از اين اقتضا نمى‏كند و تعبير مطلق در اين روايت نيامده است كه ادراك هر يك از دو موقف براى اجزاء كافى است تا بتوان به آن تمسك كرد و شايد همين منشا احتياط مرحوم سيدرحمه الله شده است ليكن تعبير روايت معاويه بن عمار فرق مى‏كند و اشخاصى كه به قول دوم قائل شده‏اند خواسته‏اند از آن تعبير استفاده اطلاق نمايند زيرا كه روايت معاويه بن عمار اين چنين مى‏فرمايد:

(وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِى عَبْدِ اللَّه‏عليه السلام مَمْلُوكٌ أُعْتِق يَوْمَ عَرَفَةَ قَالَ إِذَا أَدْرَكَ أَحَدَ الْمَوْقِفَيْن فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ. (2) وسائل الشيعة، ج11، ص2-142182) 52) . ××× اين تعبير و فقره كه فرمود: (اِذَا أَدْرَكَ أَحَدَ الْمَوْقِفَيْنِ) اطلاق دارد كه اگر مشعر را هم درك نكرد ولى عرفات را درك كرد مجزى است زيرا كه ادراك احدالموقفين بر آن صادق است و اين ادراك هم، بر اعم از ادراك وقوف اختيارى و يا وقوف اضطرارى حمل مى‏شود گرچه برخى گفته‏اند كه منصرف است به وقوف اختيارى فلذا ممكن است كسى از روايت دوم نسبت به هر دو جهت اطلاق استفاده كند و خود اين تعبير را يك قاعده كلى بداند كه (اِذَا أَدْرَكَ أَحَدَ الْمَوْقِفَيْنِ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ).

مرحوم صاحب جواهررحمه الله و ديگران - كه قائل به قول اول شدند - اين استدلال را جواب داده‏اند و فرموده‏اند اين تعبير امام‏عليه السلام اِذَا أَدْرَكَ أَحَدَ الْمَوْقِفَيْن در جواب سوال سائل آمده است و سائل هم سوالش از عجز عبد پس از حريت و آزاد شدن نبوده است بلكه از ناحيه عدم حريت عبد سؤال كرده است و فرض كرده كه روز عرفه آزاد شده در اين جا فرض عجز را اصلاً مطرح نكرده است؛ پس سوال از عدم ادراك به سبب عجز نيست بلكه در سوالش فرض عمل و ادارك شده است وليكن حر نبوده است مگر بعد از وقوف در عرفات و مى‏خواسته بداند كه آيا اين حريت در اثناء كافى است يا خير ؟ و در اين صورت معناى اين تعبير (اِذَا أَدْرَكَ أَحَدَ الْمَوْقِفَيْنِ) اين مى‏شود: حر شدن قبل از احدالموقفين با انجام وقوف اختيارى و ما بعدش از اعمال و به احدالموقفين تعبير كرده است تا عتق در شام عرفات را هم در بر گيرد و بگويد آن هم كافى است و اگر وقوف عرفات هم تمام شده باشد باز هم (أَدْرَكَ أَحَدَ الْمَوْقِفَيْن) از لحاظ حريت است بنابراين، اين تعبير (اِذَا أَدْرَكَ أَحَدَ الْمَوْقِفَيْن) ناظر است به حريت قبل از احدالموقفين كه هر جا حريت قبل از احد الموقفين واقع شده و اعمال بعد آن را انجام دهد حج را درك كرده است فلذا تعبير (اِذَا أَدْرَكَ أَحَدَ الْمَوْقِفَيْن) ظهور پيدا نمى‏كند در مسأله عدم ادراك احدالموقفين به سبب عجز و ادراك موقف ديگر تا در اينجا اطلاق درست شود و دلالت كند بر كفايت آن و لا اقل از اجمال روايت از اين جهت است.

پس نمى‏توانيم از اين روايت هم استفاده اطلاق نماييم كه اگر عبدى حر شد و يا صبى بالغ شد و پس از آن از احدالموقفين عاجز گرديد وليكن ديگرى را ادراك كرد حجش مجزى است و اين اشكال صحيحى است ولى يك مسئله و تقريب ديگرى در اينجا موجب اطلاق مى‏شود كه حاصلش آن است كه اين دو روايت ناظر به شرط حريت است و مى‏خواهد شرط حريت را توسعه دهد كه حريت در اثنا هم مثل حريت از اول كافى است و چنين مكلفى كه قبل از احد الموقفين حر شود تكليفش مثل بقيه حرها مى‏گردد و در حقيقت اين دو روايت اطلاقات عدم اجزاء حج عبد را قيد مى‏زند كه اگر ما بوديم و آن روايات گفتيم حريت از ابتدا، شرط است و اين دو روايت مى‏گويد حريت در اثنا و قبل از احد الموقفين هم كافى است و در حقيقت شرط حريت را توسعه داده و مانعيت مملوكيت را تضييق كرده است .

بنابراين از رواياتى كه خواهد آمد و دلالت مى‏كند كه ادراك اضطرارى مشعر با اضطرارى عرفات و يا اختيارى مشعر كافى است، نسبت به اين عبد آزاد شده نيز اطلاق استفاده خواهد شد و اگر آنجا گفتيم ادارك احد الموقفين كافى است در اينجا نيز بايدقائل به كفايت شويم زيرا آن روايات در مطلق مكلف حر آن را كافى دانسته است و شامل اين جا هم مى‏شود چون كه ظاهر اين دو روايت آن است كه حكم اين حر در ادراك حج مثل حكم بقيه احرار است كه اگر قادر بر ادراك مشعر نبود ولى بر ادراك اضطرارى آن قادر بود اگر در اين مورد قائل شديم كه مجزى است، اينجا هم مجزى هست و اگر گفتيم مجزى نيست اين جا هم اين گونه است و بنابر اين ظهور، ديگر احتمال فرق بين اين حر كه در اثنا حج آزاد شده است با بقيه احرار از جهت وظيفه‏اش پس از حريت نيست.

در نتيجه اشتراط خصوص ادراك اختيارى مشعر با اختيارى عرفات پس از حريت لازم نيست كه اين استظهار درستى است كه اين روايات مى‏خواهد شرط حريت را توسعه دهد و حكمى را كه براى ساير احرار ثابت است، به اين عبد آزاده شده بلحاظ زمان بعد از حريتش سرايت بدهد البته عقلاً ممكن است حكم اين عبد فرق داشته باشد چون كه اگر از ابتداء حر مى‏بود شايد اختيارى هر دو را درك مى‏كرد ليكن اين احتمال عرفاً در حكم عبد آزاد شده پس از آزادى، دخيل نيست بله، اگر ادراك موقف عرفات تنها و يا با اضطرارى مشعر براى احرار كافى باشد نسبت به عبد هم بايد هر دو پس از حريت باشد و ادراك عرفات به تنهايى در حال مملوكيت و يا با اضطرارى مشعر، كافى نخواهد بود كه اين خارج از فرض است.

بنابراين، اين احتياط مرحوم سيدرحمه الله يك احتياط استحبابى خواهد شد نه لزومى همچنين اين كه فرموده است احتياطاً بايد وقوف عرفات را هم ولو مملوكا درك كند اين هم مبتنى است بر اين كه دو روايت را مختص به جايى بدانيم كه عبد قبل از آزاد شدن محرم بوده به احرام حج ندبى و ما قبلاً گفتيم كه بعيد نيست از روايت معاوية بن عمار اطلاق استفاده كنيم براى عبدى كه احرام نبسته ليكن در عرفه آزاد شده باشد بنابر اين احتياط مذكور هم استحبابى است.