فقه جلسه (1)

درس خارج فقه حضرت آيت الله هاشمى شاهرودى ـ  جلسه 1  ـ  1393/7/1


بسم الله الرحمن الرحيم


خدا را شاكريم كه به ما توفيق عطا كرد تا در اين سال تحصيلى جديد در خدمت شما عزيزان و بزرگواران باشيم و انشاء الله آنچه وظيفه ماست از خدمت به فقه اهل بيت(عليهم السلام) ، حوزه ها و طلاب فاضل ، انجام بدهيم و از اين مائده مباركه و نورانى علوم معارف اهل بيت(عليهم السلام)بهره بگيريم خصوصا در اين برهه از زمان كه جامعه بشرى شديداً نياز دارد به معارف الهى و معارف اهل بيت(عليهم السلام) و اسلام اصيلى كه ائمه اطهار(عليهم السلام)آن را در طول تاريخ از هرگونه تحريف و تدليسى حفظ كرده و منتشر نمودند; اولا در سطح اصحاب و روات احاديث خودشان و كسانى كه تحت تربيت آنها واقع شدند، نشر دادند و ثانيا در طول تاريخ زندگى پر مجاهدت و سخت خود در مقابله با عوامل انحراف و حكومت هاى جائر نه تنها در ميان خواص بلكه نسبت به كل جهان اسلام ، اسلام را از تحريفاتى كه در شرف وقوع بود با مجاهدتهاى خودشان مصون داشتند چون حكومتها نشان دادند كه داراى قدرت زيادى در تحريف دين هستند و ائمه(عليهم السلام) حتى دين را براى عامه نيز حفظ كردند ولذا است كه مى بينيم مقدار زيادى از مسايل فقهى و دينى در همه مذاهب اسلامى محفوظ مانده است و اين هدف مقدس و بزرگ را مديريت كرده اند و ائمه مذاهب اربعه و علماى آنها همگى مديون ائمه اطهار(عليهم السلام)بودند كه يا شاگر مستقيم آنها و يا شاگردِ شاگردان آنها به شمار مى آمدند و همچنين در مقابل حكومتهاى جور كه بدعتى را ايجاد مى كردند، ايستادگى مى كردند و حق را مستدل آشكار مى نمودند و با ادله قاطع و مبرهن آن را در جان و فكر مردم مسلمان تثبيت مى نمودند كه در همان زمان آن بدعت مضمحل مى شد و يا بعد از آن حق روشن مى گشت و بدين جهت است كه عمده فتاواى مسايل مذاهب اربعه با مذهب شيعه يكى است و اختلاف در تفصيلات است .


بنابراين از مهمترين اهدافى كه ائمه اطهار(عليهم السلام) داشتن حفظ دين در كل جامعه اسلامى بوده است و مخصوصاً امام باقر(عليه السلام) ، امام صادق(عليه السلام)، امام كاظم(عليه السلام)و امام رضا(عليه السلام)نقش خيلى روشنى در اين بخش ايفا نمودند كه قبل از تعطيلات اين نكات را به تفصيل در بحث تاريخ فقه بحث كرديم البته رويه علماى سلف و فقهاى سابق ما نيز همين بوده است ولهذا بزرگان ما همچون شيخ مفيد(رحمه الله) ، سيد مرتضى(رحمه الله) ، شيخ طوسى(رحمه الله) و شهيد اول(رحمه الله) و ديگران، مذاهب مختلف را تدريس مى كردند و فقه مقارن و تطبيقى را تعليم ، تدوين و تصنيف مى كردند كه ما هم بايد به اين هدف مهم توجه كنيم و براى آن برنامه ريزى نماييم مخصوصا با اين انحرافها و ضلالتهاى جديد فقهى ، اعتقادى ، كلامى و سياسى كه در جهان اسلام ايجاد شده است چه بجهت تهاجم فرهنگ مادى غرب و چه به جهت بدعتها و ضلالتهايى كه در درون جهان اسلام ايجاد شده و يا مى شود كه به عنوان افكار سلفى گرى ، تكفيرى و غيره، فتنه ها و خطرهاى بسيار بزرگى را براى جهان اسلام ايجاد كرده است در همين راستا حوزه ها و علما نقش مهمى در زدودن آنها داشتند و خواهند داشت خصوصا علماى مكتب اهل بيت(عليهم السلام) كه بايد همان نقش ائمه(عليهم السلام)و فقهاى سلف در زمان خودشان را ايفا كنند .


البته اين مهم با برپايى نظام جمهورى اسلامى آسان تر و عملياتى تر شده است زيرا كه هم عظمت اين نظام به عنوان يك نظام سياسى و هم عقبه نظام و مكتب ايدئولوژى كه اين نظام بر منباى آن ايجاد شده است كه مكتب اسلام ناب محمدى(صلى الله عليه وآله) و معارف اهل بيت(عليهم السلام)است در دنيا به تدريج اصالت و عقلانيت خودش را نشان مى دهد هر چند كه درگيريها و مشكلاتى را ايجاد مى كند كه بايد آنها را رصد كنيم و با برنامه ريزى صحيح ، مى توان خيلى بيش از پيش  از اين پتانسيل استفاده كرده و اسلام ناب را در كل جهان اسلام معرفى نمود و انحرافات ايجاد شده را تصحيح كرد و از تحريفها جلوگيرى نمود و آنچه معارف حقه دين هست را در عمل پياده كرده و به جهان نشان داد كه اگر اين هدف درست صورت بگيرد تحولات و افتخارات بسيار مهمى را در پى خواهد داشت هر چند هر چقدر هدف بزرگتر و گرانسنگ تر و عظيم تر باشد سنگينى بارِ آن و هزينه اش بيشتر مى شود و مجاهدتهاى بيشترى را مى طلبد.


بحث فقهى ما قبل از تعطيلات، كتاب الزكاه از عروة الوثقى بود كه تمام شد و بعد، وارد بحثى مختصر در رابطه با شناخت فقه ، جايگاه فقه ، ادوار فقه ، تعريف و تقسيم بندى فقه شديم كه مباحث مهم و لازمى بود و ما را با فقه و نقش و جايگاه آن آشنا مى ساخت و طبق آن تقسيم بندى كه مطرح شد مناسب بود كه فقه استدلالى را تدريس كنيم كه هم جامع و فنى تر و  هم مطابقت بيشترى با نيازهاى روز و مسائل مستحدثه و نو ظهور مخصوصاً مسائل حكومتى داشته باشد و در آنجا گفتيم كه آرزوى ما اين است كه فقه را بر اساس آن تقسيم بندى جامع جديد كه مطرح كرديم، تدوين نماييم و در معرض ديد فضلا ، علما و فقها قرار دهيم وليكن ملاحظه شد كه اين امر نياز به تمهيد مقدمه اى دارد و آن تدوين متن فقهى در حد فتوا بر طبق آن تقسيم بندى، كه لازم است قبلاً آماده شود همانند كارى كه مرحوم سيد(رحمه الله) صاحب عروه فى الجمله انجام داد و متنى را كه عروة الوثقى است جايگزين متن شرائع كرد كه گرچه همه ابواب فقهى در آن موجود نيست اما همين مقدار هم كه در حد متن و فتوا تنظيم كرده است جامع بوده و مسائل فقهى و فروعات و تشقيقات و شرايط عامه آن را خوب تدوين نموده است ولذا محور بحثهاى خارج فقه و شرح هاى استدلالى واقع شد و لازم است چنين كارى براى تقسيم بندى كه عرض شد انجام گيرد لهذا در صدد آن شديم كه متنى فقهى تفصيلى طبق آن ساختار با همان فصلها و عناوين و تيترهاى مطرح شده در آن تقسيم بندى، تدوين كنيم تا قابل عرضه به حوزه، مجامع علمى و حتى دانشگاهى باشد و اگر اين كار درست انجام شود و اشراف به همه فروع موجود در فقه صورت پذيرد و با صبغه فقهى به گونه اى تدوين شود كه مسائل مستحدثه نيز در آن گنجانده شده باشد، اين متن ، مى تواند به تدريج جايگزين كتاب شريف عروة الوثقى شود و مورد شرح و استدلال و بحث هاى خارج حوزه ها قرار گيرد و اميدواريم كه اين كار بزودى انجام گيرد و بدون آن، ورود در بحثهاى فقهى طبق آن تقسيم بندى موفق نخواهد بود و موجب سردرگمى طلاب خواهد شد لهذا صلاح ديديم كه فعلاً طبق همان روال سابق يعنى شرح استدلالى كتاب عروة الوثقى بحث را ادامه دهيم و چون شرح كتاب زكات و خمس تمام شده است و از نظر تسلسل شرح عروه به كتاب حج مى رسيم فلذا به شرح و استدلال آن مى پردازيم تا شايد به تدريج شرح كتب عروه ما نيز تكميل شود.


مرحوم سيد(رحمه الله) مى فرمايد  (فصل 1: من أركان الدين الحجّ، و هو واجب على كلّ من استجمع الشرائط الآتية من الرجال و النساء و الخناثى)([1]) حج لغةً به معناى مطلق قصد و زيارت است و يا زيارت و قصد مكان يا شخص محترم است البته به معناى سال هم آمده است در آيه (أن تأجرنى ثمانى حجج)([2]) و همچنين به معناى بينه و حجت هم مى آيد كه تفصيل آنها در كتب لغوى موجود است.


معناى اصطلاحى و شرعى حج هم، رفتن به خانه خدا و انجام مناسك است كه در اين معنا حقيقت شرعى يا متشرعى شده است چرا كه استعمالات زيادى نزد شارع و متشرعه داشته است ـ مثل صلات و صوم ـ كه بعيد نيست حقيقت شرعى براى زيارت بيت الله الحرام و براى انجام مناسك خاص شده باشد و برخى هم حج را به معناى انجام مناسك گرفته اند كه در ضمن آنها زيارت بيت الله الحرام نيز آمده است.


اين كه حج از اركان دين است در خيلى از روايات وارد شده است و هم اهميت آن از آيات قرآن استفاده مى شود و هم در روايات ما و كتب عامه كه اسلام بر پنج ركن بنا شده است كه يكى از آنها فريضه حج است مثلاً در صحيحه زراره از امام باقر(عليه السلام) آمده است (بنى الاسلام على خمسة اشياء على الصلاة و الزكاة و الحج و الصوم و الولاية)([3]) و در كتب عامه نيز از پيامبر نقل شده است كه (الاسلام على خمس شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً (رَسُولُ اللَّهِ)(صلى الله عليه وآله)وَ إِقَام الصَّلَاةِ وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ وَ حِجُّ الْبَيْتِ وَ صِيَامُ شَهْرِ رَمَضَانَ)([4]) كلمه حِجّ ـ باكسر اسم مصدر است و حَج ـ بالفتح ـ مصدر است.


و وجوب حج ـ همه را در بر مى گيرد چه زن، چه مرد و چه خنثى ـ در صورت تحقق شرط استطاعت و شرايط عامه اى كه خواهد آمد. سپس مرحوم سيد(رحمه الله)مى فرمايد (بالكتاب و السنّة و الإجماع من جميع المسلمين. بل بالضرورة)([5]) يعنى وجوب حج هم در قرآن ثابت شده است و هم در سنت آمده است و هم مورد اجماع قولى و عملى مسلمين ، بلكه ضرورت دين است.


أما دليل از كتاب، آيه (وَ لِلَّه عَلَى النَّاسِ حِجُ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا)([6])است كه اين آيه تشريع فريضه حج است كه گفته شده است در سال نهم از هجرت نازل شده است و برخى گفته اند در سال دهم نازل شده است و آيه ديگرى هم مى فرمايد (وَ أَتِمُّوا الْحَجَ وَ الْعُمْرَة)([7]) كه تفسير شده است به (اقيموا الحج و العمره) و برخى هم آن را يك قرائت مى دانند و اين آيه شبيه (اتموا الصيام الى الليل)([8]) است يعنى حج را تام و كامل انجام دهيد كه امر به حج و عمره خواهد بود و از آنها وجوب استفاده مى شود نه اينكه اگر حج يا عمره را شروع كرديد بايد تمام كنيد و قطع نكنيد يعنى اگر (اتموا) را به معناى تكميل و عدم قطع گرفتيم دليل بر اصل وجوب حج و يا عمره نمى شود ولى اگر اين گونه تفسير كرديم كه (ادّوها كاملةً و تامةً) دليل بر وجوب حج و عمره مى شود فلذا اين آيه را برخى دليل گرفته اند بر اينكه عمره هم واجب مستقل است بخلاف اينكه اگر آن را به معناى تتميم و ملحق كردن بقيه اجزاء بگيريم كه حكم ديگرى خواهد بود و يكسرى از آيات هم در مناسك حج وارد شده است.


اما نسبت به دليل سنت نيز روايات زيادى وارد شده است كه به حد تواتر رسيده است چه رواياتى كه اصل وجوب حج را بيان مى كند و چه رواياتى كه لوازم وجوب را بيان مى نمايد مانند روايات اخراج حج از تركه و احكام ديگر كه مجموع اين روايات بسيار زياد و بالغ بر حد تواتر است .


أما اجماع مسلمين هم بر وجوب حج قولاً و عملاً روشن است زيرا كه همه مسلمين متفق هستند بر وجوب حج بلكه به جهت اجتماعى و علنى بودن عبادت حج، وجوب و فريضه بودن آن از واضحات و بديهيات اسلام است يعنى ضرورى است .


 






[1]. العروة الوثقى (المحشى)، ج4، ص342.




[2]. قصص، آيه27.




[3]. وسائل الشيعه، ج1، ص13(2-2).




[4]. الكافى، (ط الاسلاميه)، ج2، ص28.




[5]. العروة الوثقى (المحشى)، ج4، ص342.




[6]. آل عمران، آيه 97).




[7]. بقره، آيه 196.




[8]. بقره، آيه 187.