- طهارت 1158
- پاكى و ناپاكى آب 651
- احكام خلوت 1
- استنجاء 0
- احكام جنابت 3
- أهل كتاب 14
- نجاسات 118
- آنكه در نماز از نجاست آن عفو شده است 2
- احكام میّت 193
- غسل 60
- وضو 73
- تيمم 21
- نماز 555
- وقتهاى نمازهاى روزانه و نافله هاى آنها 24
- قبله 11
- لباس نمازگزار 34
- مكان نمازگزار 26
- احكام اذان اقامه 14
- نيّت 5
- قيام 5
- قرائت 45
- سجده 36
- سجده سهو 3
- تشهّد 5
- سلام 1
- آداب و تعقيب نماز 6
- قنوت 8
- منافيات نماز 14
- نماز آيات 6
- نماز قضا 36
- اجير شدن 20
- نماز جماعت 101
- شك در نماز و افعال آن 2
- شكّ در ركعتها 1
- قضاى اجزاء فراموش شده 0
- نماز مسافر 83
- چيزهايی که سفر را می شکند 3
- برخى از نمازهاى مستحبّى 17
- كم و زياد بودن در نماز 0
- نماز میت 1
- رکوع 5
- نماز جمعه 28
- تكبيرة الاحرام 1
- روزه 318
- زكات 18
- خمس 228
- مصرف خمس 21
- موارد وجوب خمس 117
- مسائل متفرقه خمس 29
- امر به معروف و نهى از منكر 33
- خرید وفروش 377
- كسب های حرام 123
- ريش تراشيدن 24
- آداب تجارت 7
- شرايط فروشنده و خريدار 4
- شرايط عوضين 5
- دادن جنس و گرفتن وجه 6
- نقد و نسيه 19
- معاملات صرافى ( بيع صرف ) 1
- فروش ميوه ها و سبزيجات 0
- ربا 39
- خروج از ملکیت مالک به سبب یکی از نواقل 4
- شروط تجارت 13
- معاملات سفهی 1
- خرید وفروش طلا 6
- بيع فضولی 3
- حق به هم زدن معامله (خيار) 37
- ضمان در خريد وفروش 11
- اجاره 66
- وصيّت 37
- احكام وصيت 16
- موصى 1
- وصيت شده 1
- مسائل متفرقة 327
- استمناء 6
- مكارم اخلاق 8
- مزارعه ومساقات 2
- شركت 22
- تقاصّ كردن 2
- عاريه و وديعه 0
- حواله 0
- حجر ( ممنوع تصرف در مال ) 4
- صدقات 15
- رقص در اماکن متبرکه 0
- سحر و جادو و نظائر آنها 3
- اشياء گمشده 2
- حكم مال مجهول مالك 6
- مسائل مخصوص به تفسير 2
- احكام غرب زمين 0
- كار كردن در ادارات رسمى 3
- كشتن حشره ها 1
- تربت حسينى 0
- ياد گرفتن احكام 1
- حقوق ديگران 22
- وسواس 2
- نسب ها 7
- مدح ديگران 0
- بر پائى عيد و جشن 0
- دعا 8
- تاريخ 0
- صحت بعض كتابها و احاديث 7
- بعض مستحبات 5
- نصايح 7
- حيوان گمشده 0
- کامپیوتر و اینترنت 11
- نقاشی و مجسمه سازی 2
- احکام مساجد 28
- ارتباط با نامحرم در فضای مجازی 1
- حقوق معنوی 19
- توبه 7
- یارانه ها 1
- ماهواره 3
- تقلب 6
- رعایت قوانین حكومت اسلامی 16
- دعا 1
- احكام كفار 13
- سرقت و دزدی 6
- سیگار کشیدن 5
- صله رحم 7
- جنون 1
- اسراف 1
- حقوق والدین 7
- قرض و دين 62
- ازدواج 656
- احكام ازدواج 54
- احكام زناشويى 35
- آداب وسنن ازدواج 2
- جلوگیری از بارداری 9
- اولياى عقد 54
- اسباب محرميت 22
- رضاع (شير دادن) 2
- ازدواج مؤقت 59
- مهر 73
- احكام فرزندان 35
- نفقه 25
- عيبها وشرطها كه موجب فسخ شود 37
- محارم 9
- حقوق زوجین 43
- شروط ازدواج 32
- نزدیکی از پشت 7
- نزدیکی در زمان قاعدگی 6
- نشوز 8
- محرمات 28
- روابط زن و مرد 102
- زینت 18
- مسائل جنسى 11
- حجاب 15
- احكام لمس و نگاه کردن 29
- مسائل متفرقه ازدواج 5
- طلاق 149
- نذر 24
- غصب 11
- احياء موات 0
- صيد و ذباحه 24
- خوردنيها وآشاميدنيها 67
- ارث 87
- قصاص و ديات 77
- ديه نفس 8
- دیه جنین 5
- موجبات ضمان 8
- تغليظ دیه 3
- قسامه 7
- مسائل اعتقادى 87
- حج 247
- اصول و قواعد فقهی 11
- مضاربه 22
- وقف 156
- هدیه 31
- حدود 58
- جهاد 1
- اداری 16
- ادارات 14
- عهد و قسم 11
- بیت المال 1
- بهتان 1
- صلح 11
- جعاله 3
- تهمت 0
- قضاء 49
- رشوه 6
- شهادات 13
- رهن 17
- اقرار 6
- تقليد 88
- علم رجال 4
- مسائل اجتماعى 13
- وکالت 29
- مسائل مستحدثه 176
- قرآن کریم 16
- ودیعه 3
- ضمان 18
1ـ رابطه محرمیت این کودک با ملاعن چگونه است؟ آیا در صورتی که کودک دختر باشد، در آینده می تواند با او ازدواج کند؟
2ـ رابطه محرمیت این کودک با بستگان نسبی و رضاعی و سببی مرد لاعن چگونه است؟ آیا می تواند این دختر با برادران مرد لاعن یا پدران او ازدواج کند؟
3ـ در صورتیکه مرد پس از ملاعنه و نفی ولد پشیمان گردد و رجوع کند، رابطه محرمیت این کودک با ملاعن و بستگان نسبی و رضاعی و سببی این مرد چگونه است؟
2) این کودک با بستگان مرد ملاعن محرم نیست و می تواند با آن ها ازدواج کند.
3) در صورتیکه واقعاً فرزند این مرد باشد یعنی مرد بین خود و خدای خود او را فرزند خود می داند، با بستگان آن مرد نیز محرم است.
2) اشکال ندارد.
3) اگر این عمل مستند به یکی از کتب مقتل باشد و با رعایت حرمت شعائر باشد، اشکال ندارد.
در هنگام خواندن صیغه طلاق حضور دو مرد عادل واجب است، در غیر اینصورت صیغه باطل است؛ اما به علت این که فعلاً این امر را در منزل انجام می دهم و تمایلی به حضور اقوام یا افراد غریبه به عنوان شاهد ندارم، آیا می توانم صیغه طلاق را خود شخصاً بدون حضور شاهد بخوانم تا بعداً در هنگام انجام امور اداری و دادگاهی با دو عادل تکرار کنم؟
بنابر نظر معظم له: صیغه طلاق در فرض مسئله باطل است و باید دوباره با حضور و شنیدن دو شاهد عادل خوانده شود.
در فرضی که زوجه در دوران عدة طلاق خلع به مهریه بذل شده خود رجوع نماید ولی این رجوع به اطلاع زوج نرسد: 1- آیا این رجوع فی نفسه صحیح است یا باطل؟ 2- در فرض صحت رجوع، آیا این رجوع که به اطلاع زوج نرسیده است، حقی برای زوجه از حیث مطالبه مهریه ایجاد مینماید؟
رجوع زن از بذل مهریه در صورتی صحیح و دارای اثر است که در دوران عده باشد و زوج هم به رجوع او تا وقتی که زن در عده است، اطلاع پیدا کند؛ اما اگر زوج از رجوع زوجه اطلاع پیدا نکند تا وقتی که عده تمام شود، در این صورت رجوع زن از بذل هیچگونه اثری ندارد و لغو خواهد بود و زوجه حق مطالبه مهریه را ندارد و همچنین زوج هم حق رجوع ندارد.
با توجه به اینکه زوجه از حق حبس خود استفاده کرده است و عدم تمکین ایشان با توجه به حق قانونی خود صحیح بوده و مهریه ایشان قسط بندی شده است، اکنون با توجه به فرض موجود آیا زوج با توجه به عسر و حرج ایجاد شده می تواند دادخواست طلاق مطرح نماید؟
بله می تواند و باید در صورت آمیزش، تمام مهریه را به زوجه بدهد.
آیا در حضور عدلین که در صحت طلاق شرط است، حضور غیر فیزیکی نیز صادق است؟ (به عبارتی صحیح تر استفاده از ویدیو کنفرانس وامثال آن مثل اسکایپ وایمو... شرعاً صدق عنوان حضور عدلین می کند)؟
بله، صرف شنیدن صیغه طلاق توسط دو شاهد عادل کفایت می کند و حضور آن ها در مجلس طلاق معتبر نیست.
اگر زنی در عقد شرط کرده که مرد وکالت طلاق را به زن بدهد و مرد قبول کند، آیا بعد از ازدواج مرد می تواند وکالت خود را پس بگیرد؟ برای اینکه مرد نتواند وکالت را پس بگیرد، شرط چگونه باید انشاء شود؟
اگر شرط کرده که وکیل در طلاق باشد، نمی تواند وکالت خود را پس بگیرد ولی اگر شرط کرده که زن را وکیل نماید، در این صورت گرچه حرام است به شرط خود عمل نکند، اما اگر عمل نکند یا رجوع کرد، زن وکیل در طلاق نخواهد بود.
زوجه ای با حق طلاق محضری که از قبل داشته است، بعد از مدتها زندگی زناشویی در خفا و بی خبری همسرش اقدام به مطلقه کردن خود می نماید و صیغه طلاق را نیز در محضر بدون حضور زوج یک طرفه با استناد به حق طلاق جاری می کند؛ در حالی که زوج از تمام مراحل بی خبر بوده و بعد از تمامی مراحل طلاق نیز با همین زوجه زندگی مشترک می نمایند:
1- از نظر شرعی نسبت بین این مرد و زن، چگونه است؟
2- اصولاً استفاده از حق طلاق بدون اطلاع زوج توسط زوجه، آیا از نظر شرعی بلا اشکال است؟
1) چنانچه طلاق با شرائط و بطور صحیح واقع شده است، دیگر رابطه زوجیت بین مرد و زن وجود ندارد و اطلاع مرد از وقوع طلاق شرط صحت طلاق نیست.
2) با پاسخ پرسش اول، جواب مشخص گردید.
چنانچه زوجه از هر جهت نسبت به آزارهای شدید جسمی و روحی شوهر در عسر و حرج باشد، به نحوی که سالها بخاطر مزاحمت های همسرش به شکل تنها و مستقل زندگی می کند و از طرفی وکالت مطلق در طلاق دارد، آیا می تواند بدون مراجعه به حاکم شرع و یا دادگاه با استفاده از اطلاق وکالت با خواندن خطبه و صیغه خود را مطلقه سازد؟ لازم بذکر است که زوجه مذکور نیازی به طی کردن تشریفات متداول دفترخانه برای خود و درج در سند نمی بیند و فقط بدنبال اجرای طلاق شرعی است.
در صورت داشتن وکالت در طلاق می تواند با حفظ شرائط خود را مطلقه نماید.
زن و شوهری به صورت توافقی از هم طلاق گرفته و سپس دوباره با هم ازدواج می کنند و بعد از مدتی زوجه با وکالت در طلاقی که بعد از عقد و ضمن یک وکالتنامه محضری از زوج گرفته، اقدام به مطلقه کردن خود بدون حضور شوهر می کند و در زمان عده، شوهر رجوع کرده و یک سال با هم زندگی می کنند، ولی دوباره بعد از مدتی، زوجه از طریق همان وکالت که یک بار از طریق آن اقدام به مطلقه کردن خود کرده، اقدام به طلاق کرده و بدون حضور زوج، صیغه طلاق جاری می شود. حال با توجه به اینکه قبلاً نیز از همان وکالت استفاده شده و طلاق هم جاری شده و سپس زوج رجوع کرده،
1- آیا طلاق اخیر صحیح است یا خیر؟ با توجه به اینکه در دو طلاق آخر زوج در محضر حاضر نبوده و زوجه به صورت یکطرفه طلاق گرفته و زوج اصلاً راضی به این امر نبوده است.
2- با توجه به اینکه طلاق اخیر، سومین طلاق است، آیا دوباره این زن و شوهر می توانند با هم ازدواج کنند و یا اینکه زوج رجوع کند؟
1) چون که رجوع شده همان ازدواج اول باقی است و عقد نکاح جدیدی نیست، لذا بقای وکالت صحیح است و حضور و اطلاع شوهر از اجرای طلاق توسط زوجه ـ بر فرض وجود حق طلاق برای زوجه ـ شرط صحت طلاق نیست.
2- با انجام سه طلاق، ازدواج یا رجوع دوباره نیاز به محلل دارد.
آيا طلاق با ثبوت عسر و حرج و تشخيص آن توسط قاضی در صورتی که زوجه مهریه خود را نبخشد از نوع بائن است یا رجعی و صیغه آن طبق نظر معظم له چیست؟
طلاق حاکم از نوع بائن است و چنانچه طلاق از باب شرط وکالت زوجه در حق طلاق خود باشد لازم است سر دفتر به نیابت از زوجه که وکالت از زوج دارد طلاق را اجرا کند و مثلاً بگوید (عن قِبل موکلتی فاطمة زوجة أحمد هی طالق) و یا (فاطمة موکلتی هی طالق) و چنانچه طلاق از باب ولایت و حکم حاکم باشد به نیابت ازحاکم و وکالت از او طلاق را اجرا کرده و مثلاً بگوید (عن قبل الحاکم فاطمة زوجة أحمد هی طالق).
برخی کشور ها نهادی بنام تفریق "جسمانی" مشابه آنچه در شرع مقدس به عنوان طلاق رجعی مطرح است تأسیس کرده اند که طبق نظر دادگاه در صورت بروز اختلاف خانوادگی و فاحش و توأم با عسر و حرج به مدت 3 تا 5 سال حکم تفریق جسمانی می دهند یعنی با وجود بقاء علقه زوجیت، زوجه را الزام به تفریق می کنند تا فهم درستی از طلاق و عواقب آن پیدا کند و اگر بعد از اتمام زمان ، تمایل به بازگشت به زندگی مشترک حاصل شد با حکم دادگاه بر می گردند و اگر هم به نتیجه نرسیدند نهایتاً با حکم دادگاه طلاق عملی صادر می شود. واین نهاد در کاهش طلاق در آن کشورها موفق بوده و در صد قال توجهی از طلاق را از بین برده است. با توجه به مشکلات طلاق های موجود و افزایش روز افزون آن خواهشمند است پاسخ موارد ذیل را مشخص فرمایید:
1. با توجه به مفاسد بسیار زیاد طلاق و مصلحت عمومی جامعه اسلامی ، آیا حکومت اسلامی می تواند برای جلوگیری از این مفاسد زوجین را به تفریق جسمانی الزام کند؟
2. آیا بر اساس نیاز شدید و مصلحت عمومی جامعه و لزوم پیدا کردن راه حل مناسب برای طلاق در فقه شیعه می توان در عدّه طلاق رجعی زوجین را به همین مدت از هم دور نگه داشت تا درک درستی از طلاق و عواقب بعد از آن پیدا کنند ( مثل قطع ارتباط جنسی و حکم به مسکن جداگانه و عدم الزام پرداخت نفقه در این مدت)؟ آیا با رضایت زوجین و نظر دادگاه امکان افزایش عده در طلاق رجعی به بیش از مدت عدّه وجود دارد؟
2. دور نگه داشتن زوجین در عده طلاق رجعی و افزایش عده مشروع نیست.
1. مگر طلاق بائن زن مدخوله ای که یائسه هم نیست نبایستی به یکی از دو صورت خلعی یا مبارات جاری شود؟ که در هر دو بایستی بذل مال یا مهریه صورت گیرد!
2. اگر شوهر در دادگاه یا دفترخانه حاضر نباشد قبول بذل را چه کسی باید انجام دهد؟
3. اگر سردفتر نیت نمود ه و بگوید فاطمه زوجه احمد هی طالق برای طلاق بائن زن مدخوله کفایت می کند یا باید ازطرف قاضی صیغه طلاق را جاری کند؟
2) با توجه به سؤال قبل روشن شد که در صورت حکم قاضی و اجرای صیغه طلاق بائن از باب ولایت، بذل لازم نیست.
3) سر دفتر باید به نیابت از حاکم و وکالت از او (در صورت تحقق عسر و حرج و اینکه زوج شرایط ضمن عقد را امضا نکرده باشد و حاضر به آمدن به دادگاه و رضایت به طلاق نباشد) صیغه طلاق را جاری کرده و بگوید: (عن قبل الحاكم فاطمة زوجة أحمد هي طالق) .
2) اگر زوج حاضر به آمدن در دادگاه نباشد و شرایط ضمن عقد که با آن، زوجه وکیل او در طلاق می شود را امضاء نکرده باشد ولی انفاق نکرده و یا عسر و حرج زوجه و عدم امساک به معروف ثابت شود قاضی ولایتاً می گوید (فاطمة زوجة أحمد هي طالق) و یا سردفتر به وکالت از حاکم می گوید (عن قبل الحاکم فاطمة زوجة أحمد هي طالق).